سردار شهید حاج محمدابراهیم همت
در روز 12 فرورودین 1334 در شهرضا در خانواده ای متدین بدنیا آمد.
او در رحم مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلی و زیارت قبر سالار شهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید.ایشان در زیر سایه پدری وارسته و مادری پاکدامن و مهربان دوران خردسالی را پشت سر گذاشت.
او از همان دوران طفولیت بیش از دیگر کودکان به قرآن و تعلیمات اسلامی ابراز علاقه میکرد به گونه ای که در سن هفت سالگی از مادرش میخواهد قرآن را به اوتعلیم دهد و این علاقه تا جایی بود که وی از آغاز دبستان با یاری مادرش قرآن را کاملاً فرا گرفت و بعضی از سورههای کوچک را نیز حفظ و با صوت خوش تلاوت میکرد.
شهید همت در سال 1352 دوران دبیرستان را با موفقیت پشت سر گذاشت و پس از اخذ دیپلم با نمره عالی در دانشسرای اصفهان به ادامه تحصیل پرداخت. پس از دریافت مدرک تحصیلی از دانشسرا گرچه ذاتاً راضی نبود زیر پرچم رژیمی که مخالف آن بود دو سال عمر گران بهای خود را تلف سازد ولی ناچاراً به سربازی تن داد و به نظام وظیفه رفت و بنا به گفته خودش تلخ ترین دوران جوانیاش همان دو سال سربازی بود. گرچه این دو سال برای او خالی از لطف نبود و ایشان توانست در همین مدت با برخی از جوانان روشنفکر انقلابی مخالف رژیم ستمشاهی آشنا شود و به تعدادی از کتاب های انقلابی دست یابد.
مطالعه این کتاب ها که مخفیانه و توسط برخی دوستان برایش فراهم میشد تاثیر عمیق و سازنده در روح و جان ابراهیم گذاشت و به روشنایی اندیشهاش کمک شایانی کرد و مطالعه همان کتاب ها باعث شد که شهید همت علم طغیان را بر ضد رژیم فاسدشاه در ملک اندیشه و جان افراشته سازد. در سال 1356 دوران سربازی ایشان به پایان رسید و پس از بازگشت شغل شریف معلمی را انتخاب کرد و در روستاهای محروم به تدریس پرداخت و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت. وی در طول دوران معلمی با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی آشنا شد و در اثر همنشینی و مجالست با علما و روحانیون اسلامی با شخصیت ژرف امام خمینی (ره) آشنایی بیشتری کسب و نسبت به آن بزرگوار معرفتی عمیق پیدا کرد و هر روز آتش عشق امام در جانش شعله ور میشد.
شهید همت سعی داشت تا عشق و علاقه به امام را در محیط درس گسترش دهد. او در خصوص امام و احکام ناب محمدی همواره به بحث مینشست و دانش آموزان را به مطالعه کتاب های سودمند و روشنگر ترغیب میکرد. همین امر سبب شد که چند بار از طرف ساواک به او شدیداً اخطار شود ولی به لطف خداوند تا زمان انقلاب از شر ساواک در امان بود و خداوند او را برای عرصه دیگری برگزیده بود.
در سال 1359 شهید حاج ابراهیم همت به منطقه کردستان که درآتش فقر فرهنگ و تجاوز احزاب مختلف میسوخت رفت تا مرهمی بر دردهای مردم رنجدیده آن دیار باشد. او عهده دار مسئولیت روابط عمومی سپاه پاسداران شهرستان پاوه شد و این آغاز مبارزات او با حزب کومله و دموکرات بود.
ایشان در نهایت متانت وبزرگواری در ایجاد تفاهم در بین اقشار مختلف مردم سعی وافر داشت و تفکر یکی شدن را در بین برادران شیعه و سنی قوت میبخشید.
او در عملیات مختلفی که علیه گروهک ها داشت نبوغ و رشادت های قابل توجهی از خود نشان داد و به سبب این شایستگیها به عنوان فرمانده سپاه پاوه منصوب شد.
از اردیبهشت 1359 تا دی ماه 1360 حدود 25 عملیات موفق و دشمن شکن در خصوص پاک سازی روستاها از وجود اشرار و آزاد سازی ارتفاعات و درگیری با نیروهای بعثی داشت و نیروهای تحت امر او موفق شدند بیست و یک ضد حمله سیه دلان را با شکست روبرو سازند.
پس از ابراز شایستگی و لیاقت با پیشنهادی که از ناحیه فرماندهی کل سپاه شد، ایشان با حاج احمد متوسلیان برای تشکیل تیپ محمد رسول الله(ص) به جنوب کشور ماموریت یافت.
شهید همت در عملیات فتح المبین از خود رشادت ها نشان داد و افتخارات زیادی آفرید.
در عملیات پیروزمندانه بیت المقدس وی در سمت معاونت تیپ محمد رسول الله (ص) انجام وظیفه کرد و تلاش های زیادی در محاصره کردن مزدوران عراقی در خرمشهر از طریق جاده شلمچه -خرمشهر انجام داد.
او تا زمان تشکیل لشکر محمد رسول الله(ص) در تمامی عملیات ها از جمله عملیات رمضان شرکت داشت و پس از اسارت حاج احمد متوسلیان به فرماندهی لشکر انتخاب شد.
وی پس از کسب افتخاراتی برای میهن اسلامی و ابراز لیاقت خود راهی لبنان شد تا برای جهت دادن به فرزندان سلحشور لبنان و فلسطین با آنان همکاری کند. شهید همت نماد یک بسیجی وارسته وایثارگری سلحشور و اسوهای برای دیگران، سخن و عمل او در هم آمیخته و از جمله کسانی بود که هرکاری را نخست خود انجام میداد و سپس به دیگران سفارش میکرد.
او شرف و فضیلت انسان مومن و مسلمان را به نمایش میگذاشت و جز خدا به هیچ چیزی نمیاندیشید و برای رسیدن به رضای خداوند شب و روز تلاش میکرد و سخت ترین مسئولیت های نظامی را با کمال خوشرویی قبول میکرد.
ایشان از سن ده سالگی در تمام فراز و نشیب ها و بحران های سیاسی و نظامی اهتمام خاصی نسبت به نماز داشت، این سردار بزرگ اسلام تا آخرین لحظات زندگی دست از دعا و نیایش برنداشت و به ویژه در درگیری های توان فرسای عملیات جزیره مجنون دستی به دعا و دست دیگر به اسلحه، چشمی به نشانه هدف و چشمی دیگر به آسمان داشت . هوشیاری و کاردانی شهید همت زبانزد خاص و عام بود و وی در زمان جنگ برای شناسایی دشمن تا پشت سنگرهای دشمن میرفت و گاهی همراه نیروهای تحت امر خود تا مقابل سنگرهای دشمن نفوذ میکرد.
ایشان در بستن راه های نفوذی دشمن و غافلگیر کردن دشمن مهارتی بینظیر داشت.
با شروع عملیات رمضان در تاریخ 24/4/1361 در منطقه شرق بصره ایشان فرماندهی تیپ محمد رسول الله(ص) را برعهده داشت و در عملیات خیبر با نیروهای تحت امر خود با صولت و شجاعتی شگرف وارد میدان کارزار شد و تحولی عظیم در منطقه طلائیه به وجود آورد و پس از رشادت ها و فتوحات شگرف، حفظ جزایر مجنون را برعهده گرفت، وی با تمام هستی و توان نظامی خود با لشکر کفر به مقابله برخاست و هرگز صحنه نبرد را ترک نکرد.
شهید همت در سال 1360 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دو یادگار او به نام های محمد مهدی و مصطفی پا به عرصه وجود گذاشتند. این راحل پرشتاب که در سرش شور حسین (ع) بود و فرمان امام و مرادش خمینی کبیر او را به صحنه کارزار کشانده بود، آن شاهین بلند پرواز که حضیض خاک را لایق آشیانه ساختن برای گستره روح خود نمیدانست تا لامکان بال گشود و برای رسیدن به مطلوب و محب ازلی و رضوان خدا و بیکرانگی حیات روح او از قالب تن رست و عطر نسیم اِرجِعی اِلی رَبک را لبیک گفت و در عملیات خیبر در جزیره مجنون پس از سال ها جنگ و جهاد در راه خدا درتاریخ 1362/12/17 به همراه معاون لشکر محمد رسول الله(ص) شهید محمد زجاجی در اثر ترکش خمپاره دشمن ندای حق را لبیک گفت و شربت شهادت نوشید و پیکر پاکش در تاریخ 1366/12/27 در شهرضا با حضور گسترده مردم شهید پرور شهرضا تشییع و در گلستان شهدای شهرضا به خاک سپرده شد. روحش شاد یادش گرامی و راهش پررهرو باد.